خیلی سعی کردم شماره تلفنش رو به خاطر بیارم ، اما نشد . آدم هایی که از زندگیم میرن با همه متعلقاتشون میرن ... شماره تلفن ... روز تولد ... حتی اسم فامیلی دیگه هیچ کدوم یادم نمی مونه .
همین جوری ویرم گرفته بود باش حرف بزنم ... باز به ذهنم فشار آوردم ... فایده ای نداشت . لعنت به این ناخودآگاه ! وقتی بشناسیش ، هیچ جوره نمیتونی با خودت رودرواسی داشته باشی . به سادگی و به موجه ترین شکل ممکن میگه منصرف شو !
منصرف شدم ؛ چاره ای نداشتم .
سلام...مثل من هر کی از زندگیم بره دیگه رفته......................بیا اون ورا
سلام مهربون!
مطمئن باش اگر برات واقعا مهم باشه ، دوباره یادت میاد... یعنی دوباره یه جایی ، زخمهای کهنه سر باز میکنه...
برات دعا می کنم. یاحق...
سلام به خواهر گلم
عجب قالب زیبایی انتخاب کردی
بد جور چشممو گرفته
امکانش هست بگی من چه جور میتونم تهیه کنمش؟
اگه هم امکان نداره ...خوب مشکلی نیست
از اینکه باهات اشنا شدم خوشحالم
شاد باشی
و حالا این خوبه یا بد؟!
این که آدما با همه ی متعلقاتشون از زندگیت میرنُ میگم !
فکر نکنم زیاد خوب باشه نه؟؟
اینجوری اگه یه موقع٬ شاید٬ بر حسب اتفاق بخوای دوباره باهاشون باشی٬ مجبوری از اولِ اول شروع کنی
از ب ِ بسم الله !!
راستی اون جونور پنج ساله ی بامزه ای که از خودش عکس گرفته کیه؟
سلامک به خواهر گلم
خوبی؟
سلامتی؟
دنیا به کامه؟
عرض شود حضورتون قالبت خیلی سنگین و در عین حال متفاوته البته اگه قالبت رو برام بفرستی بلافاصله ازش استفاده نمی کنم می خوام این قالبه فعلی تا مدتی بمونه
اگه فرستادی خیلی ممنون نیشم
شاد باشی و سلامت
یا حق
سلام
اینجا چرا اینقدر ساکت شده ؟؟؟
کجایی مادمازل ؟؟؟
نکنه پسورد وبلاگتُ هم فراموش کرده باشی مث اون تلفن!!!