اصلا درک نمیکنم چطوری سه تا برادر با شخصیت ها و تربیت های مختلف میتونن عاشق یک دختر بشن !
متاسفم که از مردنت ناراحت نشدم . شاید همچین حقی نداشته باشم اما باید اعتراف کنم که کمی هم ته قلبم خوشحال شدم . از خودم خجالت نمی کشم . عذاب وجدان هم ندارم . هرچند مُردی ... اما امیدوارم بهت بر نخوره ؛ همه چیز خیای خوبه ... زیادی خوب .
فکر می کنم بهترین اتفاق اینترنتی این روزها اومدن محمد خاتمی به وبلاگستان باشه . من که خیلی ذوق کردم . یاد اون روز دانشجو افتادم که ترم اول بودیم ، کلاس رو جیم زدیم و رفتیم دانشگاه تربیت مدرس که سخنرانی خاتمی رو بشنویم .
چقدر از اون موقع تا حالا همه چی فرق کرده ...
عکس از محمد
یه امتحان خوب ، حال آدم رو از این رو به اون رو می کنه . باعث میشه کلاس گرامر خوش بگذره ... مهمونی زورکی شب یلدا قابل تحمل بشه ... و برنامه های مزخرف تلویزیون جالب به نظر بیاد !
اما بر عکس ، یه امتحان بد همه چیز رو بدتر میکنه ! ترافیک اعصاب آدم رو بیشتر از همیشه خرد میکنه . مزه باقالی پلو به افتضاح ترین حد ممکن میرسه ... و موقع خواب بالش از همیشه سفت تر میشه .
دیگه از دانشجو بودن خسته شدم