احساس یه کشاورز رو دارم که بعد از یه مدت طولانی بارون رو زمین هاش باریده ...
هیچ وقت تو عمرم این همه منتظر بارون نبودم ... هیچ وقت دلم تا این اندازه برای دیدن کوه ها تنگ نشده بود . هیچ وقت این قدر از خیس شدن زیر بارون لذت نبرده بودم .
خدایا شکرت .
سلام.سرما که نخوردی؟خبری ازت نیست آخه...گفتم شاید چاییدی... :)یه چیزی گذاشتم تو بلاگم...بد نیست بخونی...واسه شما خانوما خوبه مخصوصا...
سلام.
سرما که نخوردی؟
خبری ازت نیست آخه...
گفتم شاید چاییدی... :)
یه چیزی گذاشتم تو بلاگم...بد نیست بخونی...
واسه شما خانوما خوبه مخصوصا...