یه وقت هایی تو زندگی پیش میاد که آدم نسبت به هیچ چی ، هیچ حسی نداره ...
مثل الان من . نمی فهمم چیه . فقط میبینم کمی بی تفاوت ترم .
لذت بخش ترین کار تو این مواقع ، خوندن وبلاگ بقیه است . انگار به حرفهای یکی گوش میدی بدون این که مجبور باشی همدردی کنی ... عکس العمل نشون بدی یا حتی تا آخر بشنوی !
مخاطب ساکت خیلی چیز خوبیه .
سلام....یه وبلاگ خوب و با سابقه برای خوندن در مواقعی که گفتید
و تماشای چند عکس خاطره انگیز.
میگذره این روزها..البته خیلی موافق نیستم که وبلاگ خوندن بهترین کار باشه ولی خب میشه امتحانش کرد:)
دوست گرامی با درودی گرم...............
متاسفانه پیش نوشته های ده ماهه من ازبین رفتند و دوستانم را هم گم کردم واکنون خرسندم که دوباره پیدایت کردم.......مانند همبشه کوتاه ولی حقیقی واز ته دل
تندرست و شادکام باشی
بی حسی هم واسه خودش حس قشنگی ِ
مث بی مزه گی ساده ی آب می مونه ٬
که از خیلی مزه ها بهتره!!
در مورد مخاطب ساکت هم...
اونقدرهام که می گی خوب نیس
دور و بر ما پر از مخاطب ساکت ِ :
میز ٬ در ٬ دیوار ٬ آینه !!!
خوبه آدم یکی ُ داشته باشه که هر وقت دلش گرفت٬
سرشُ بذاره رو شونه اش ُ ....