آن گاه هردو بر روی چمن جان دادیمآنجا که بسی دور بود.در آن بیشه آشنا و زمزمه خوانهر دو تنها و میان سایه های لطیف
پس در آسمان، در روشنایی بیکرانگریان ، گریان یکدیگر را باز یافتیمای عزیز، ای همه خاموشی .
نازنینم درود...چقدر هایکوهای شما دلچسب است..عاشقانه ای بی انتها...زیبا..برایت آرزوهای شیرین آرزو می کنم..تندرست واستوارباشی...
نازنینم درود...چقدر هایکوهای شما دلچسب است..عاشقانه ای بی انتها...زیبا..برایت آرزوهای شیرین آرزو می کنم..تندرست واستوارباشی...